میم مثل مادر...
مادرم! عزیزتر از جانم تا همیشه مفتخرم به زاده ی تو بودن.هرگز افتخاری بالاتر از این نداشته ام در تمام زندگی ام...که از ریشه ی تو ام... بر دست های خش خورده ات هزاران بوسه می زنم.جانم فدای بیقراری های مادرانه ات...روزت مبارک امروز که دندان های خردمندیم به غایت رشد کرده اند و ....و امروز که خود مادرم،می فهمم که تو چه آزمونهای دشواری را می گذراندی. مادر عزیزم!آیا می توانم چون تو مادری بی همتا باشم و با دل خونین لب خندان بیاورم همچو جام؟زیر بار ناملایمات خم شوم اما خم به ابرو نیاورم و باز عاشق باشم و نور ببخشم ؟مؤمنانه؟چونان تو؟به هیچ نیاندیشم جز پرورش و بالندگی پسرم؟ می توانم آیا مادر...؟ بيش از اين...